خجالت زده (خَ / خِ لَ زَ دَ / دِ) شرم زده. شرمسار. آنکه خجالت کشیده. آنکه خجالت بر او حادث شده. شرمگین. ادامه... شرم زده. شرمسار. آنکه خجالت کشیده. آنکه خجالت بر او حادث شده. شرمگین. لغت نامه دهخدا
خجالت زده چکسا شرمگین شرمسار شرمسار خجل ادامه... چکسا شرمگین شرمسار شرمسار خجل تصویر خجالت زده فرهنگ لغت هوشیار
خجالت زده خجالت آلود، شرم آلود، شرمسار، شرمنده، شرم زده، شرمگین، خجل، شرمناک، آزرمناکمتضاد: گستاخ، پررو، منفعل، سرافکنده ادامه... خجالت آلود، شرم آلود، شرمسار، شرمنده، شرم زده، شرمگین، خجل، شرمناک، آزرمناکمتضاد: گستاخ، پررو، منفعل، سرافکنده فرهنگ واژه مترادف متضاد
خجالت زدهخِجالَت زَدِه zaczerwieniony ادامه... zaczerwieniony تصویر خجالت زده دیکشنری فارسی به لهستانی